جدول جو
جدول جو

معنی پیه آکند - جستجوی لغت در جدول جو

پیه آکند
آکنده از پیه و چربی
تصویری از پیه آکند
تصویر پیه آکند
فرهنگ فارسی عمید
پیه آکند
(کَ)
پرپیه. پیه دار. پیه ناک، لقمه های نان که درون آن چربو کنند. مشحم: مرتن، ترتین، پیه آکنده کردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
پیه آکند
لقمه های نان که درون آن چربی کنند: ترتین پیه آکند کردن، 0 پرپیه پیه دار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیه آلود
تصویر پیه آلود
پیه دار
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
پیشاوند. مقابل پس آوند. لاحقه. مزید مقدم، مزید مقدمی که پیش از کلمه درآید و معنی آن کلمه را دگرگون سازد و آن جز از حرف اضافه باشد چون بر. در. اندر. فرا. فراز. فرو. و جز آن. نیز رجوع به پیشاوند شود
لغت نامه دهخدا
بسیارپیه: و آن زن که شیر او دهد ... شیر او پاک و پسندیده باید و زن تندرست و بسیار خون و گوشت آلود نه پیه آلود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
کلمه ای که در اول کلمات دیگر در آید و تغییری مختصر در معنی آن دهدپیشوند تصدیر مزید مقدم مقابل پساوند. توضیح این کلمه مستحدث است
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار پیه: و آن زن که شیر او دهد 000 شیر او پاک و پسندیده باید و زن تندرست و بسیار خون و گوشت آلود به پیه آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی آیند
تصویر پی آیند
نتیجه
فرهنگ واژه فارسی سره